تصویر گری در ضرب المثل های شغنانی اقبال حسام چکیده ضرب المثل ها ژانر هایی هستند که از طریق آن ها می توان به خلقیات، ایجادیات، خوب و بد، تمایلات و حساسیت های و فکر اندیشه پی برد و رفتار خوب و خراب هر قوم و ملت را از طریق همین ضرب المثل ها می توان درک کرد و آشنایی اهل هر زبان را به ادبیات، تخییل و تصویرگری به خوبی دریافت. هدف از بیان ضرب المثل ها که همانا برکرسی نشاندن سخن و مقنع ساختن و بردل و دماغ شنونده حاکمیت کردن است، نیاز است که توهم با ادبیات عالی و کلمات دلانگیز باشد؛ تا برای شنونده تفهیم کند که چطور با ناملایمات زمان سرسازگاری پیداکند و از کدام راه بتواند خود را از شر اعمال زشت فرمایهگان و ابلههان برهاند و چهسان صفات نیک و پسندیده را اختیار کند تا از زخم زبان در امان باشد و کدام روش معقول و مقبول را برگزیند تا نور عزیز و نورچشم گردد تا در آینده زیر بار پشیمانی و سرافکندهگی خرد و خمیر نشود و این امیال و آرزوها در ضربالمثل جز از راه بلاغت و تصویر سازی ادبی دیگر قابل برآورده شدن نیستند.بلاغت و تصویر گری های ادبی هست که هنوز ضرب المثل های کهن و چندین صد ساله با همان آب و تاب اولی خود در میان مردم کاربرده داشته و سینه به سینه انتقال مییابد که راز این موفقیت در بیان و استعمال همان آرایه ادبی و بلاغی است که گویندهگان ضرب المثل ها با آن آشنایی داشته اندکه هنوز در دل شنونده گان چنگ میزند. اهل زبان شغنانی نیز به این واقعیت های اصلی ضرب المثل پری برده و در بیان آن ها از بلاغت کارگرفته و خیلی تاثیر گذار نیز می باشد. ادامه دارد |
بی تردید، برداشتها و نظریات گذری بر اثر “هورخش” از قلم: اسحاق مقبل “اشک گرم و آهِ سرد ” رُمانیست که توسط یکی از جوانان مستعد سرزمین لعل و لاجورد، احسان هورخش، به زیور چاپ مزین گردیده. چند روز قبل، خبر چاپ این اثر را از صفحهی فیسبوکاش خواندم؛ درست بعد از خواندن آن پُست، “اشک گرم و آهِ سرد” را در لیست کتابهایی که باید بخوانم، اضافه کردم. مشترکاتی نظیر تعلقات عقیدتی و جغرافیایی از یکسو، نام جذاب کتاب از سوی دیگر و مهمتر از همه خلاقیت کمنظیر یک همدیار و یک جوان محصل، دلیل گذر بر این اثر است. در درازنای چهار ساعت این کتاب زیبا و هیجانی را خواندم و در حاشیه، یادداشتهایی گرفتم. خواستم ضمن تقدیم تبریکات قلبی و استقبال صمیمانه از این شهکار همدیار توانایم، این یادداشت را تقدیم حضور او و دوستان اهل کتاب نمایم. دوستان را ضمن گذر بر موارد مسطورهی آتی، فرا میخوانم به مطالعهی روایت خلاقانهی ذهن هورخش. او، شیرینترین واژهها را از ماورای آمودریا گردآوری و از زبان دو دلداده “آذر” و “ماه نور”، تقدیم خواننده اش مینماید. هورخش با ظرافت و مهارت منحصر به فرد، دست خواننده اش را میگیرد و تا انتهای کلام با خود میبَرد. ادامه دارد |
گفتمانی پیرامون هویت و هویت شناسی تاریخی و اجتماعی نگارنده : داکتر نصرالدین شاه پیکار در آمد سخن : قبل از اينكه وارد بحث هويت در کلیت امر شویم ، لازم است به بحث پيرامون مفهوم هويت و چالشها وپارادوكسهايي كه هويت با آن مواجه است بپردازيم . هويت چيست؟ آيا از لحاظ معرفت شناسي و فلسفي، چيزي بنام هويت وجود دارد يا خير؟ آيا هويت معطوف به تداوم و استمرار است يا معطوف به تغيير و تحول؟ عنصر ثابت آن کجاست و عنصر تحول آن كجاست؟ اين موضوع مورد بحث و چالشهاي فراواني قرار گرفته است و هنوز هم به رغم اينكه در اين خصوص پوسته اي از اتفاق نظر شكل گرفته، اما در لايه هايي هنوز اختلاف نظر وجود دارد . اگر بخواهيم به معناي لغوي هويت توجه كنيم، تا حدي مي توان از معناي لغوي آن چيزهايي را استنباط كرد. فرهنگ معين واژه هويت را چنين تعريف كرده است : آنچه كه موجب شناسايي شخص باشد . يعني آنچه كه باعث تمايز يك فرد از ديگري باشد . پس هويت در خلاء مطرح نمي شود. حتماً يك ” خود” وجود دارد و يك غير نیز، و گرنه شناسايي ، معنا پيدا نمي كند. هويت بيشتر در زمينههاي اجتماعي است كه جاي بحث دارد . فرهنگ آكسفورد ، به عنوان چيستي و كيستي فرد از هويت ياد مي كند. ادامه دارد |
استاد زهرا اریب ماه رمضان آمد رمضان تا که همه توبه ها کنیم درخواست عفو و توبه ز حق بار ها کنیم داریم زبان خویش نگه از کلام زشت دل را و چشم و دست، ز بد ها رها کنیم ادامه دارد
|
نویسنده: اسحاق مقبل دکتر یعقوب یسنا یکی از نویسندگان چیره دست و چهره ی نامآشنای ادبیات معاصر در افغانستان و فراتراز آن در کشورهای فارسی زبان خاصتن ایران است که اخیرآ یاداشت مختصری را تحت عنوان “زبان #مادری و #انقراض زبانها” در صفحهی فیسبوک شان منتشر کرده است. استدلال منطقی، بیطرفی، ساده نگاری، اطلاعات وافر در موضوعات مختلف و فصاحت نوشتار در آثار و خامههای دکتر یسنا، از جمله مواردی اند که خوانندگان را عاشق و شایق نوشته هایش میسازند، لااقل این ها دلایلی برای علاقهی من به نوشتههای استاد اند. از زمان آشناییمان در شبکههای اجتماعي و تحکیم ارتباط مان تا حال، هر نوشتهی شان را حتیالامکان تا اخیر میخوانم. از این نوشتهها فراوان آموخته ام و در اکثر موارد با نوشتهها و استدلال شان موافق بوده ام. اما، با یک نظر گذرا بر نوشتهی مزبور جناب دکتر، آن را مستدل و قابل قبول برای خودم نیافتم، از آن رو بر آن شدم تا مواردی را به عنوان نقد نه، بل به خاطر حصول معلومات مزید در این راستا، مکتوب سازم. مطمئنم جناب استاد از تفاوت دیدگاه و عدم موافقت در این راستا، آزرده نمیشود. ادامه دارد |
سرایشگر پاجور نوشته: نوروزشاه همرزم شکرمحمد غفوری فرزند میرحسین متولد سال ۱۳۷۵ه خ مطابق به ۱۹۹۶ میلادی زاده روستای پاجور – روشان ولسوالی شغنان است. موصوف مکتب را در لیسه پاجور جاوید به پایه اکمال رسانیده و بعد از سپری نمودن امتحان کانکور با قافله دانشگیان ولایت تخار همسفر میشود. از اینکه از خوردی با سرایشگری علاقه وافر داشت رشته دلخواهش را ادبیات دری انتخاب کرد. وی از ۱۳۹۵ تا ۱۳۹۸ محصل دانشکده ادبیات دانشگاه تخار بود. میگوید:” از صنف نهم مکتب اندک اندک به سرودن آغاز نمودم و به زبان های دری، شغنانی و روشانی شعر میگفتم تا اینکه در دانشگاه بیشتر با شعر انس گرفتم و ماهیت شعر و شاعری را زیباتر دانستم.” ادامه دارد |
بازتاب نمادین نور یزدانی در مراسم تشریفات مذهبی اسماعیلیان آسیای میانه نویسنده: دکتور نصرالدین شاه پیکار سر آغاز سخن : اگر به فرآیند زمانی پیدایش، آفرینش ، تکامل و انکشاف ادیان، مذاهب، باور ها و عقاید انسان ها، در فراز و فرود تاریخ به دیده ژرف علمی و عقلانی نظر افگنیم، دیده میشود که هیچ دینی، آئینی و کیشی بدون حضور مراسم تشریفات مذهبی در ذهن و عملکرد باورمندان اش ، به مثابه ایجادیات شفاهی مردم در قفس سینه ها، باقی مانده و تا به امروز به زیست معقول خویش ادامه داده باشد، هرگز وجود ندارد. هر آن آئینی که از این ویژگی ها برخوردار نبوده است، بدون آنکه دارای کدامین سوابق، محتوا و سیاق هم بوده است، مکان خویش را در زمانه های معین به سایر باور ها و عقاید به ودیعه گذاشته و خود از بسترعملکرد دینی و مذهبی در انزوا قرار گرفته است. مراسم تشریفات مذهبی، به هر نحوی که به مشاهده گرفته میشوند، دارای بعد فرعی بوده و در راستای تطبیق و تحقق اصول وبینش بنیادین مذهب و باور های دینی نقش آفرینی میکنند. مراسم تشریفات مذهبی با در نظرداشت ویژگی های سنتی خود، حیثت ستون فقرات درونی و معنوی عقیده و باور ها را در راستای استوار نگهداری اصول زرین همان عقیده وباور را تشکیل دهنده هستند. ادامه دارد |
نظری بر اشعار روشان از دید اخلاق ستوده
چکیده منظور از اخلاق ستوده همان اعتقادات خردپسند و اندیشه های سازنده و روشنگری است که رهروان راه حق با رهروی بر فضای معنوی این راه، مکارم اخلاق می پرورند. شعر و ادبیات و فارسی دری در طول سالیان متمادی رهتوشه های اخلاقی و عمل صالح را در اختیار خواننده گان قرار داده که از طریق آنها به مقام کمال انسانی و بهره ورزی رسیده اند و با فروغ های معنوی خویش جان و دل هنردوستان را روشنی بخشیده است. با نظر کوتاه به محتوای شعر روشان آشکار می شود که در سرزمین گفتارش؛ اندیشه پاک و مقدسی کاشته شده که از بوی عطر آن ناشایستی ها و رزایل جای خویش را به نیکویی ها و سجای حمیده خالی کرده اند. خداپرستی، انسان دوستی، آزادهگی، عدالت خواهی، بخشندهگی، آرمان های بشری… از موضوعات ستوده کلام روشان اند. ادامه دارد |
اصطلاحات عرفانی اشعار سیدامان الدین روشان
چکیده: در مذهب اسماعیلیان مانند اهل تصوف مراتبی وجود دارد که در عرفان آن را مراتب سیر و سلوک عرفانی می گویند و در بعضی از آثار به نام هفت تنان نیز مشهور اند که عبارتند از قطب، غوث، اخیار، اوتاد، ابدال، نقبا و نجبا. در مقابل نیز در مذهب اسماعیلیان هفت تنی هستند که برای شان هفت حدود دین گفته می شود؛ که عبارتند از ناطق، اساس، امام، حجت، داعی، ماذون و مستجب. آقای روشان در مذهب اسماعیلیان در همان مقام ماذونی قرار گرفته و وظیفه آن وعظ و ارشاد و مساعد کردن زمنیه دعوت برای داعی است، اگر چه شیوه کار و فعالیت همچنان رمز و راز های مذهبی روشان با کار و فعالیت و رمز و راز اهل طریقه تصوف متفاوت است اما گاهی در اشعارش اصطلاحات تصوفی و جنبه های عرفانی دیده میشود؛ ولی این بدان معنی نیست که وی از اهل تصوف و از راهیان عرفان بوده؛ بلکه به نسبت استفاده روشان از کتب و داشته های معنوی اهل عرفان است ونیز تاثیر گذاری این طریقه پس از قرن هفتم بالای مذهب اسماعیلی راه را برای استفاده از اصطلاحات تصوفی در میان اسماعیلیان هموارساخته است. ادامه دارد |
دل نوشتهای به مناسب ارتحال ملکوتی استاد قاضی “اثر” نوشته : اسحاق مقبل اندرزها و نصایح استاد قاضی اثر فقید، از آوان طفولیت تا کنون چون سایه همراه ام اند و در فراز و فرود زندگی، از آنها فراوان بهره بردهام. هیهات، آن استاد و ادیب بینظیر، با پرواز ملکوتیاش دوست دارانش را متحسر و متأثر و دامنهی اشعار و اندرزهایش را برای همیشه منقطع ساخت. عصر یکشنبه، دوم اکتوبر ۲۰۲۲ به عیادتش رفتیم؛ تازه عملیاتی را سپری کرده بود. از مشکلاتاش در بستر مریضی و انجام عمل جراحی برایمان قصه میکرد. گفت: “عملیات ته جوۈن پیر کِښت ات، پیر ثیر”، یعنی عملیات، شخص جوان را پیر میسازد و شخص پیر(مسن) را خاکستر”. درست صبح همان روز، دوشنبه سوم می۲۰۲۲، یکی از دوستان ذریعهی تماس تلیفونی از درگذشتش خبر داد-حالم دیگرگون شد. هر گز تصور نکردم، این آخرین دیدار و واپسین اندرز استاد باشد! این سخن وی درست مانند سایر سخنانش مدلل، صادق و با معنا بود. ادامه دارد |
اشعاراحسان الله “حیدری هورخش” جنگجوی اندوهگین! نه هندو، نه مسلمان ها گمانم دارد این آیین |
ساخت کیبورد هوشمند زبان شغنانی افغانستان نوشته: سرورشاه ارکان |
ارتباط با ما و ارسال مضامین برای نشر |